03 تير 1399 - 15:56
یادداشت

آیا کردهای عراق از برهوت «ناجی بزرگ» رهایی می‌یابند؟

دو واقعیت ملموس می‌تواند سرنخ اتخاذ رویکردی عملگرایانه از سوی حاکمان اقلیم در مورد موضوع حساس اخراج نیروهای آمریکایی باشد
کد خبر : 6641

پایگاه رهنما:

نچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان در جریان سفری دو روزه در 20 و 21 ژوئن 2020 (31 خرداد و اول تیر 1399) برای دیدار و ریازنی با مقام‌های حکومتی و سیاسی کشور عراق به بغداد سفر کرد. فارغ از محورهای نشست و رایزنی بارزانی با سران سه قوا در پایتخت، یکی از مهم‌ترین دیدارهای او با هادی العامری، رئیس ائتلاف الفتح در پارلمان عراق بود. نکته قابل توجه در این دیدار این است که رسانه‌ها گزارش داده‌اند که رئیس اقلیم کردستان، از مصوبه پارلمان عراق برای اخراج نظامیان خارجی حمایت کرده است.

این موضوع در شرایطی منتشر می‌شود که طی ماههای گذشته مقامات سیاسی اربیل با صراحت مخالفت  خود را با خروج نظامیان آمریکایی از کشور اعلام کرده بودند و به نظر می‌رسید کردها با این مصوبه مخالف هستند. اکنون فارغ از این‌که تا چه اندازه طرح حمایت نچیروان بارزانی واقعی بوده یا یشتر در قالب نوعی بازی سیاسی قابل ارزیابی است، این مساله قابل طرح است که در وضعیت دشوار اقتصادی و سیاسی این روزهای اقلیم، مناسب‌ترین رویکرد در قبال خروج نظامیان آمریکایی از عراق چیست؟

 

کردها و آمریکا؛ تاریخچه‌ای از خیانت و بدعهدی

جدی‌ترین تاریخ شکل‌گیری پیوند استراتژیک میان کردها و آمریکا را می‌توان به اواسط دهه 1960 و 1970 میلادی مورد ارزیابی قرار داد. در سپتامبر 1961 ملا مصطفی بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق قیامی سراسری را علیه حکومت مرکزی وقت عراق به رهبری عبدالکریم قاسم برپا کرد که برآیند آن چندین سال جنگ طاقت‌فرسا با حکومت‌های مختلف عراق اعم از عبدالسلام و عبدالرحمن عارف و حسن البکر بود. از اواسط دهه 1960 بود که با میانجی‌گری ایران، آمریکا حمایت ویژه خود از کردها را آغاز کرد.

از همان دوران این روایت و نگاه در میان کردها ایجاد شد که این تنها در اتحاد با آمریکا است که آن‌ها می‌توانند به حقوق خود یا شاید ایجاد دولت مستقل دست پیدا کنند. حتی روایتی وجود دارد که ملامصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی، می‌گوید: «برای رسیدن به آروزهای خود باید همواره به اتحاد با آمریکا امید داشته باشیم.» با وجود امیدواری کردهای عراق در سال 1975 بر خلاف تمامی انتظارات دولت آمریکا اعلام کرد که دیگر حاضر به حمایت از آنها نیست و حتی نقل شده که هنری کسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفته که «حتی نمی‌داند کردها چه کسانی هستند.» در ماجرای خیانت آمریکا به کردهای عراق در آن دوران، قراداد الجزایر میان بغداد و تهران نیز امضا شد و برآیند ان تحمیل شکستی بزرگ بر کردهای عراق بود.

 

شکل‌گیری حکومت خودمختار در شمال عراق و امیدها به واشنگتن درسال‌های بعد از 2003

در ادامه داستان امیدواری همیشگی کردها به آمریکا، در اواخر دهه 1980 که موجی از مبارزات کردهای عراق علیه حکومت صدام در جریان بود و حتی شاهد بمباران شیمیایی حلبچه توسط بعثی‌ها و نیز زند‌به‌گور کردن هزارن کرد، تحت عنوان عملیات انفال بودیم، دولت وقت آمریکا با وجود تمامی شواهد حاضر به محکوم کردن و اقدام علیه جنابات صدام نبود.در نهایت در نتیجه فشار افکار عمومی جهانی در سال 1991 در مدار 36 درجه منطقه پرواز ممنوع اعلام شد و حکومتی خودمختار برای کردها بر اساس قطعنامه 688 شورای امنیت سازمان ملل ایجاد شد.

در سال‌های بعد از 2003 نیز کرده همچنان امیدوار بودند با حمایت آمریکایی‌ها می‌توانند به تشکیل دولت مستقل کردی و تجزیه از عراق دست پیدا کنند اما انگار آن‌ها ازیک سو، تحولات زمانه و عصر جدید سیاست‌ورزی در عراق را فهم نکرده بودند و از سوی دیگر، قصد نداشتند از تاریخ خیانت و بدعهدی‌های آمریکا به خود درس بگیرند. برآینده امیدواری حکومت اقلیم کردستان به آمریکا در قالب طرح حزب دموکرات کردستان عراق برای برگزاری همه‌پرسی استقلال در سال 2017 منجر شد که برآیند ان شکست بزرگ برای آن‌ها بود. نکته قابل توجه روایت این است که حتی در این همه‌پرسی نیز آمریکا مجددا حاضر نشد با کردها همراهی کند که البته دلیل آن توانایی و تدابیر به‌موقع حکومت مرکزی عراق بود.

 

ضرورت‌های فهم زمانه

پیشینه مناسبت تاریخی میان کردها و آمریکا بر خلاف امیدواری چند دهه‌ای آن‌ها نمایان‌گر این امر است که هیچ‌گاه واشنگتن برای آن‌ها حامی و پشتیبانی واقعی نبوده و نخواهد بود. در وضعیت جدید نیز در صورت حمایت کردها از باقی ماندن نظامیان آمریکایی در عراق و موافقت با ایجاد 4 پایگاه نظامی جدید در اربیل در میان مدت و بلندمدت کاملا به ضرر آن‌ها تمام خواهد شد.

منطقه خودمختار شمال عراق در وضعیت اقتصادی بسیار بغرنجی به سر می برد به صورتی که در پی اختلافات با بغداد و عدم ارسال بودجه سالانه این منطقه توسط حکومت مرکزی کارمندان این منطقه چندین ماه حقوق دریافت نکرده اند. طرح های عمرانی غالباً تعطیل شده و موج بیکاری به راه افتاده است. در این شرایط اختلافات سیاسی نیز میان دو منطقه اصطلاحاً زرد (تحت کنترل پارتی) و سبز (تحت کنترل اتحادیه میهنی) بر سر تلاش بارزانی ها برای کسب انحصار قدرت، شرایط را به سمت بازگشت به سیستم دو اداره ای پیش می برد. در چنین وضعیتی تنها چیزی که اکنون اقلیم به آن نیاز ندارد گسترش اختلافات با دولت مرکزی است بویژه که عزم احزاب و جریانات سیاسی شیعه برای اخراج نظامیان آمریکایی جدی می باشد. 

در این شرایط دو واقعیت ملموس می‌تواند سرنخ اتخاذ رویکردی عملگرایانه از سوی حاکمان اقلیم در مورد موضوع حساس اخراج نیروهای آمریکایی باشد. نخست اینکه بر اساس مصوبات قانونی پارلمان عراق، آمریکایی‌ها دیر یا زود ناچار به پذیرش خواست عمومی مردم عراق و خروج از این کشور خواهند بود. و دیگری این‌که با تغییر هندسه قدرت در منطقه به سود محور مقاومت و تمایل بازیگران جدید بین المللی همانند چین و روسیه، برای مشارکت در تحولات منطقه، آمریکایی‌ها در مسیر اخراج شدن از منطقه غرب آسیا قرار دارند و البته کاخ سفید نیز طی یک دهه گذشته راهبرد چرخش به سوی شرق را در دستور کار قرار داده است.

در چنین، شرایطی کردها با فهم معادلات میدانی باید به این مساله پی ببرند که این همکاری و حضور در چارچوب منافع ملی عراق است که می‌تواند منافع آن‌ها را تامین کند و نه امیدواری به بازیگری سلطه‌جو که چند هزار کیلومتر از مرزهای سرزمینی آنان فاصله دارد. همچنین، حکومت اقلیم کردستان باید این مساله را فهم کند که در بلندمدت چاره‌ای جز همکاری و همزیستی با همسایگان منطقه‌ای دولت عراق ندارد، لذا باید در مسیر تقویت همکاری با آن‌ها گام بردارد.

منبع: الوقت

ارسال نظرات